علی و سارا مدتی به دنبال خانه بودند ، اما هر کجا آن را دیدند یا راحت نبود یا گران بود. آن پنجشنبه ، پس از یک روز پرسه زدن بی نتیجه در اطراف یک ساختمان ، آنها در ترافیک گیر کردند. در حالی که عرق کرده بودند و بی صبرانه منتظر باز شدن جاده بودند ، مردی با لباس کار شیشه ماشین را کوبید: “ببخشید ، شما دنبال خانه می گردید؟” به دلیل ماندن در ترافیک ، آنها ماشین را پارک کردند و با آن مرد رفتند. مشخص شد آنچه که آنها فکر می کردند یک سایت ساختمانی است در واقع یک خانه کوچک و زیبا در حال بازسازی است. خانه های غیرمعمول اما زیبا و روح نواز. دقیقاً همان چیزی که آنها می خواستند. چه شانسی!
ممکن است بسیاری بگویند علی و سارا خوش شانس بودند: مرد درست به موقع به سراغ آنها آمد. اما این آنها بودند که با خرید خانه غیرمعمول موافقت کردند. یعنی دید آزاد آنها لحظه ای عجیب را به لحظه ای از خوشبختی تبدیل کرد.
افرادی که می توانند فرصت ها را تشخیص دهند و از آنها استفاده کنند ، متفاوت هستند. آنها بیشتر پذیرای مسیرهایی هستند که زندگی برایشان باز می کند و بنابراین امکاناتی را که دیگران می گذرانند می بینند. اگر اوضاع طبق انتظار آنها پیش نرود ، آنها ناامیدی را کنار گذاشته و به سرعت به وضعیت بعدی می روند. در نتیجه ، آنها خوشحالتر هستند و احتمال رسیدن به اهدافشان بیشتر است.
روانشناسان همچنین در تلاشند بفهمند که چرا برخی افراد هر روز با شرایط خارق العاده ای روبرو می شوند و برخی دیگر ، به گفته سعدی ، “سعی کنید و هیچ شانسی ندارید”؟ بازخورد آنها می تواند به ما کمک کند تا شادتر شویم.
۱. همه جا دنبال شانس باشید
مطالعه فرصت های شغلی دشوار است. با این وجود دانشمندان دریافته اند که شانس در عشق و کار نقش بسزایی دارد. در این دنیا ، ما بیش از نقشی که چرخش دسته را عهده دار است ، نقش کره های رنگی درون چرخ در حال چرخش را بازی می کنیم. برخی از افراد به خوبی با این واقعیت زندگی سازگار هستند.
الیزابت نات ویلیامز ، استاد روانشناسی در کالج سنت مری در دانشگاه مریلند ، کشف کرد که شانس عامل مهمی در شکل گیری مشاغل 13 زن شاغل مورد مطالعه است. زنانی که از آنچه اتفاق افتاده سو استفاده می کنند افراد شایسته ، اعتماد به نفس و ریسک پذیری بودند. دوستان زیادی نیز بودند که از آنها حمایت کردند. مطالعه دیگری که در دانشگاه ایالتی کارولینای شمالی با مصاحبه با 42 مهندس انجام شد ، نشان داد که اطلاعات شغلی اغلب از طریق منابع بسیار بعید و در شرایط غیر منتظره ارائه می شود.
ریچارد وایزمن ، روانشناس دانشگاه هرتفوردشایر و نویسنده كتاب “شانس” ، به مدت یك دهه است كه درك ادراكات مردم از شانس را مطالعه می كند. یافته های وی نشان می دهد افرادی که خود را خوش شانس می دانند از عامل “برونگرایی شخصیت” بالاتری برخوردار هستند. این بدان معناست که برخوردهای خوب بیشتر اتفاق می افتد زیرا آنها با افراد جدید زیادی ملاقات می کنند و دوستان و آشنایان زیادی دارند. این افراد خوش شانس در “گشودگی و پذیرش” نمره بالاتر و در روان پریشی پایین تر می گیرند ، یعنی تمایل به تجربه احساسات منفی مانند اضطراب ، عصبانیت ، احساس گناه و افسردگی.
وایزمن آزمایش دیگری را انجام داد: او دو شانس یکسان (مقداری پول که روی زمین افتاده بود و دستور معامله با یک تاجر با ارتباطات زیاد) در مسیر دو نفر مختلف قرار داد: یکی که ادعا کرد بدشانس است و دیگری او گفت که به نظر می رسد که اوضاع همیشه برای او خوب پیش می رود. مرد “خوش شانس” بلافاصله متوجه پول موجود در زمین شد و آن را در جیب خود قرار داد ، سپس با تاجر که به یک کافی شاپ اختصاص داده شده بود وارد گفتگو شد. زن “بدشانس” پول را ندید و از آن عبور کرد. سپس قهوه خود را بدون اینکه هیچ حرفی با تاجر رد و بدل کند ، نوشید.
۲. خودتان را در معرض شانس قرار دهید
شانس غیرمنتظره باعث می شود افرادی که رویکرد بی دغدغه تری نسبت به زندگی دارند لبخند بزنند. اینگونه افراد اهداف بلند مدت را تعیین می کنند اما بیش از حد نگران جزئیات نیستند. به عنوان مثال ، آنها به جای اینکه تصمیم بگیرند بهترین جراح مغز در بیمارستان میلاد تهران باشند ، به خود قول می دهند که پزشک شوند و زندگی را نجات دهند. آنها مقصد نهایی را تعیین می کنند و می دانند که روشهای مختلفی برای رسیدن به آن مقصد وجود دارد. این نیاز به پذیرش تغییرات ناگهانی زندگی و همچنین انعطاف پذیری شناختی و رفتاری دارد.
شخصی با ذهن باز به پارک می رود که فکر می کند ممکن است دوست جدید ، شریک زندگی جدید یا معشوقی پیدا کند. فرد ذهن بسته فقط دونده های دیگر را می بیند. وایزمن توصیه می کند: “افراد و موقعیت ها را از قبل طبقه بندی نکنید.” صبر کنید و ببینید چه اتفاقی می افتد. “به قول صائب تبریزی:” هرجا سعادت باشد ، آنجا بهشت است. “
با داشتن یک شبکه بزرگ دوست و آشنا می توانید شانس خود را افزایش دهید. این روزها بهترین فرصت ها به صورت آنلاین وجود دارد ، سعی کنید به اینترنت متصل باشید. یک مورد: Shell Horowitz ، یک متخصص بازاریابی در LinkedIn ، متوجه شد که آنها به دنبال سخنران برای یک کنفرانس در داووس ، سوئیس بودند و کار را قبول کردند.
انعطاف پذیری شناختی نیز می تواند توسعه یابد. سعی کنید با تفکر درباره موضوعی از زوایای مختلف ، انعطاف پذیری ذهنی خود را افزایش دهید. شاید باور داشته باشید که گیرندگان وام مسکن واجد شرایط دریافت کمک هزینه دولتی نیستند. اگر چنین است ، سعی کنید 10 دلیل برای رد باور خود پیدا کنید.
علاوه بر این ، شما می توانید یاد بگیرید که چگونه انعطاف پذیرتر کار کنید. افراد انعطاف پذیر معمولاً واکنش متفاوتی نسبت به افراد غیر انعطاف پذیر نسبت به همان محرک ها دارند. این افراد ممکن است راه های مختلفی را برای رفتن به محل کار خود انتخاب کنند ، یا اینکه به جای اینکه هر روز برای سفارش “همان روش معمول” به کافه تریای مورد علاقه خود بروند ، ممکن است برای نوشیدن یک فنجان قهوه به مکان های جدید و دوردست بروند. جستجوی مناطق جدید به طور طبیعی شانس فرد را افزایش می دهد.
بن فلچر ، روانشناس از دانشگاه هرتفورد می گوید: “کارهای مختلف انجام دهید.” این وظایف مختلف حتی لازم نیست که به اهداف شما مربوط شود. روزنامه همسایه خود را بخوانید ، جای خود را در مترو عوض کنید یا یک برنامه تلویزیونی جدید تماشا کنید. ترک عادت های رفتاری می تواند تغییر در عادات ذهنی را که تا به امروز مانع پیشرفت شما شده است ، تسهیل کند. فلچر می گوید: حتی یک تغییر جهت کوچک می تواند زندگی فرد را کاملاً تغییر دهد.
اگر می خواهید فرصت هایی که هر روز برایتان پیش می آید را به دست آورید ، سعی کنید مثبت باشید. محققان دانشگاه تورنتو اخیراً فواید نگاه به جهان را از دریچه خوش بینی نشان داده اند. آنها دریافتند که افراد خوشحال اطلاعات بصری بیشتری دریافت می کنند در حالی که افراد بد به محیط اطراف خود توجه زیادی ندارند.
به ویژه اضطراب دید فرد را محدود می کند. وقتی فردی روی یک خطر بالقوه متمرکز می شود ، اطلاعات جانبی زیادی را از دست می دهد اما به طور بالقوه مفید است. آزمایش دیگر: به برخی از افراد گفته شد كه اگر از نزدیكی به یك نقطه از صفحه رایانه نگاه كنند پاداش مالی زیادی به آنها تعلق می گیرد. سپس نقاط دیگر به طور تصادفی در کناره های صفحه پیدا شدند ، اما شرکت کنندگان آنها را مشاهده نکردند. هرچه بیشتر تمرکز کنید ، کمتر می بینید.
۳. زیاد سخت نگیرید
وظیفه شناسی دقیق و شانس توأم با هم نیستند. کارول سانسون ، استاد روانشناسی دانشگاه یوتا می گوید: وظیفه شناسی به معنای انجام کاری است که باید انجام دهید و پایبند ماندن به آن باشید. مسئله این است که افراد وظیفه شناس بر وظیفه خود پافشاری می کنند ، حتی اگر دلیل موجهی برای این کار نداشته باشند. این نشان می دهد که چرا این افراد می توانند “سخت بگیرند”. وقتی کسی تمام انرژی خود را روی یک رویکرد متمرکز می کند ، مسیرهای غیر منتظره – اما مستقیم تر – را برای موفقیت نمی بیند. به قول حافظ: “او گفت كه انسان آسان گیر طبیعت را سخت می گیرد ، دنیا انسانهای سخت كوش را سخت می گیرد.”
وایزمن آزمایش دیگری انجام داد: این بار از شركت كنندگان خواست كه تعداد پاراگرافهای روزنامه را بشمارند. این روزنامه 43 پاراگراف داشت و بیشتر افراد موفق شدند ظرف چند دقیقه آنها را پیدا کنند. اما در واقع این نباید چند ثانیه بیشتر طول بکشد. کافی بود به کلمات بزرگ تایپ شده در صفحه دوم روزنامه توجه کنیم: “دیگر حساب نکنید ، این روزنامه 43 بند دارد”. یا حتی می توانند 250 دلار برنده شوند! از آنجا که یک پیام نیم صفحه ای در روزنامه درج شده بود: “دیگر حساب نکنید ، به آزمایشگر بگویید که این پیام را دیده اید و 250 دلار جایزه دریافت کنید.” شرکت کنندگان متوجه هیچ یک از این پیام ها نشده اند. اما وقتی وایزمن از آنها خواست دوباره به روزنامه نگاه كنند تا ببینند آیا چیز غیرمعمولی وجود دارد ، همه بلافاصله هر دو پیام را دیدند.
گاهی باید اجازه دهیم حواسمان به وظیفه پیش آمده پرت شود. برای اینکه از فرصت های پنهان آگاه شویم ، باید تسلیم شویم. بنابراین حتی اگر در انجام یک پروژه مشارکت دارید ، باز هم در مکالمات همکاران شرکت کنید و پیوندهای مورد علاقه خود را در وب نوک بزنید. سانسون می گوید: “بله ، شما ممکن است نتوانید کار را به موقع انجام دهید ، اما درک بهتری از آن خواهید داشت.” “اگر در طول فرآیند کمی انعطاف پذیری به خود بدهید ، ممکن است در دراز مدت درآمد بیشتری کسب کنید.”
هرچه پیرتر شوید ، استفاده از فرصت های خوب دشوارتر است. نه به این دلیل که فرصت ها تغییر می کنند ، بلکه به این دلیل است که خودمان تغییر می کنیم. تاد کشدان ، روانشناس دانشگاه جورج میسون و نویسنده کتاب کنجکاوی؟ وی می گوید: “نوجوانان و جوانان بیست ساله بیشتر ذهن باز دارند زیرا هنوز در حال كشف خود هستند.” هرچه پیرتر می شویم ، تفکر ما پایدارتر می شود. به عنوان مثال ، ما با خود می گوییم: “چهل ساله ، من دیگر نباید توپ بازی کنم”. اما چه کسی می گوید توپ بازی برای یک جوان 40 ساله خوب نیست؟ “ما این قوانین خشک را ایجاد می کنیم و به طور مداوم همه فرصت های تغییر را از بین می بریم.”
۴. به شانس «بله» بگویید
اکنون که خود را در زیر باران شانس قرار داده اید ، اگر فرصتی به خانه شما برخورد کند چه باید بکنید؟ اگر مثل اکثر مردم باشید ، بلافاصله دو احساس متضاد را تجربه خواهید کرد: اغوا و اضطراب. شما کنجکاو هستید که از موقعیت شغلی جدید خود مطلع شوید ، اما در عین حال ، صدها دلیل برای عدم پذیرش آن و پایبند بودن به شغل فعلی ، ذهن شما را رد می کند.
“اکنون از کدام غریزه پیروی می کنی؟” می گوید کشدان. “با گذشت زمان ، شما مدلی برای خود ایجاد کرده اید که بر اساس آن این انتخاب را انجام می دهید.” به همین دلیل به نظر می رسد زندگی برخی از افراد مملو از موقعیت های خوب است ، در حالی که دیگران همیشه از پشیمانی خود از کاری که انجام نمی دهند شکایت دارند.
رضا در یکی از بهترین رشته های دانشگاهی کانادا پذیرفته شد ، اما نرفت: “من می خواستم در ایران در سطح حرفه ای و ملی کشتی بگیرم. اما پس از پایان مهلت قانونی کار اداری ، پشیمان شدم.” چه کسی ترک تحصیل و زندگی در کانادا برای سوار شدن به کشتی؟ “
مریم یک پیشنهاد شغلی بسیار خوب در یکی از شهرهای استان خراسان را برای ماندن در کنار خانواده اش در سنندج رد کرد: “30 سال گذشته است و من هنوز هم فکر می کنم اگر من آن کار را قبول می کردم زندگی من چقدر متفاوت خواهد بود.”
افرادی که شانس غیر منتظره دارند معمولاً بیش از دیگران تمایل به انجام کارهای جدید و عجیب دارند. این افراد به جای اینکه به آنچه ممکن است اشتباه باشد فکر کنند ، با خود می گویند: “جالب نیست؟” “من نمی خواهم امتحان بدهم.” بنابراین به دریا بروید و حرکت کنید. به قول فروغ: “بله ، این آغاز عشق است ، اگرچه انتهای جاده نامرئی است”
نتایج خوب باعث افزایش اعتماد به نفس می شوند. این به این معنی است که باور کنید می توانید به هر آنچه می خواهید برسید. علاوه بر این ، اشتهای شما برای خطرات آینده افزایش می یابد. جان اولسون اولین شانس خود را در سن 13 سالگی داشت. او داوطلبانه در یک سفر تفریحی به غیر از دیگران در هواپیما نشست: “بالاخره من از کلاس اول بیرون آمدم.” جالبترین چیز دیدن چهره دوستم بود ، که یکی یکی از کنارم رد می شد تا به صندلی هایشان در منطقه عادی برسد. “اولسون بعداً از فرصتی به فرصت دیگر پرید – برای مثال قبول کرد که تجارت ورشکسته همسایه خود را به قیمت 20 دلار و یک جعبه نوشابه بخرد – از یک دستیار مغازه به مدیر عامل چندین سایت تجارت الکترونیکی: “اگر فرصتی پیش بیاید. من معمولا او را دنبال می کنم. “این مانند زندگی در دنیای خیالی ابدی است.”
بیشتر ما وقتی می خواهیم تصویری از خودمان بکشیم ، آرام و آرام رفتار می کنیم. کلماتی که به ما می گویند ما تجربه کافی برای کار نداریم یا آنقدر خوش تیپ نیستیم که بتوانیم با زنی قرمز پوش صحبت کنیم. از همه بدتر اینکه بعضی اوقات عزیزان ما اوضاع را بدتر می کنند. روشنک ، که اکنون در یک بانک کار می کند ، گفت: “مادرم اجازه نداد ژیمناستیک را ادامه دهم.” می گفت دست و پایت را می شکنی و ناقص می شوی. “دختری که جای من را در تیم گرفت ، گفت که امکانات ایمنی کامل است و یک دکتر همیشه در حال آموزش است.”
به یاد داشته باشید که ذهن ما – و همچنین مادران ما – همیشه حقیقت را بیان نمی کنند. نگرانی های آنها را درک کنید ، اما غرایز خود را دنبال کنید و انتظار نداشته باشید که صد در صد اطمینان داشته باشید. کشدان می گوید: “اگر ما بخواهیم منتظر از بین رفتن همه احساسات بد باشیم ، هرگز به جایی نخواهیم رفت.”
اگر واقعاً از تصمیم خود مطمئن نیستید ، از خود بپرسید: “بدترین اتفاقی که می تواند بیفتد چیست؟” و چقدر احتمال دارد که آن نتیجه وحشتناک اتفاق بیفتد؟ یا از تاکتیک دیگری استفاده کنید ، به عنوان مثال: به آنچه در آینده بیشتر پشیمان خواهید شد ، فکر کنید. سونجا لیوبومیرسکی ، روانشناس از دانشگاه کالیفرنیا ، ریورساید و نویسنده کتاب چگونه خوشبخت باشیم ، می گوید: “گاهی اوقات کاری که انجام می دهید دارای هزینه های کوتاه مدت است: ممکن است منابع یا زمان خود را از دست بدهید یا استرس داشته باشید.” در واقع ، این مانند رفتن به مهمانی با افراد جدید است. شما واقعاً نمی خواهید بروید ، بنابراین مضطرب می شوید. اما پس از آن شما بسیار سرگرم می کنید و افراد جدید زیادی را می بینید. “این بدان معنی است که شما برای بدست آوردن سود بلند مدت هزینه کوتاه مدت پرداخت می کنید.”
۵. شکست را در آغوش بگیرید
شکی نیست که در آخر همه شرایط خوشحال نیستند. نانسی نامزد خود را با “یک پسر عالی” مخلوط کرد تا خواننده اپرا شود ، اما موفق نشد: “ظاهراً صدام از قدرت کافی برخوردار نیست.”
اما او ، مانند اکثر افرادی که شانسی غیر منتظره داشتند ، مردی با استقامت بود. یک منتقد تئاتر پیشنهاد کرد که استندآپ کمدی را امتحان کند: “من از این پیشنهاد بسیار خوشحال شدم. به یکی از نمایش های کمدی آزمایشی رفتم و کولاک کردم.” من آن را خیلی دوست داشتم. “او بعداً روانپزشک شد ، و اگرچه او به دستاوردهای خود بسیار افتخار می کند ، اعتراف می کند: “من همیشه گوشه ای از ذهنم را تعجب می کنم که فکر می کردم اگر با آن پسر خوب ازدواج می کردم و چند فرزند و یک خانه بزرگ در حومه شهر داشتم چگونه می شد.”
زندگی چنین افرادی همیشه بی نقص و بدون پشیمانی نیست. فلچر می گوید: “حتی موفق ترین بازرگانان نیز شکست خورده اند.” “نکته اصلی این است که آنها به دنبال فرصت هستند و اجازه نمی دهند یک یا دو شکست آنها را متوقف کند.”
اما صرف نظر از نتیجه خوب یا بد ، استفاده از شانس های غیر منتظره فواید زیادی دارد. حداقل ، ما با افزودن تنوع به زندگی خود شادتر خواهیم بود. تحقیقات جدید لیوبومیرسکی نشان می دهد که رضایت طولانی مدت و کوتاه مدت از زندگی با انجام عمدی کارهای مختلف هر روز افزایش می یابد.
علاوه بر این ، رفتن به موقعیت های مختلف – صحبت با یک غریبه در صف ، برداشتن یک مجله باقیمانده و خواندن آن ، یا پریدن به فروشگاهی که نظر ما را جلب می کند – چیز جدیدی به زندگی ما اضافه می کند که به نوبه خود می تواند بافت جدید مغز را رشد دهد. و روند زوال عقل ناشی از افزایش سن را کاهش دهید.
گاهی اوقات سن به ما جرات انجام کارهایی را می دهد که در جوانی جرات انجام آنها را نداشتیم. ویویان هاچسون ماسک های سفالی رنگی درست کرد. از او دعوت شد تا کار خود را در یک استودیوی فیلم هالیوود ارائه دهد: “من از نتیجه بسیار نگران بودم. آیا من یک هنرمند سینما می شوم؟ آیا باید در لس آنجلس زندگی کنم؟” من هرگز کار خود را ارسال نکردم. “ویویان از دست دادن خود پشیمان شد اما پس از فارغ التحصیلی متوجه شد که نمی خواهد عمرش را در آزمایشگاه بگذراند و به هنر بازگشت: “من برای خودم یک مغازه و کارگاه باز کردم و واقعاً سعی می کنم از طریق هنر پول در بیاورید. “او اکنون یک فروشگاه آنلاین به نام Etsy.com دارد که از آن برای کار با میلیون ها مشتری بالقوه در سراسر جهان استفاده می کند. گزینه ای که قبلاً وجود نداشت.
من خبر خوبی برای پشیمانی دارم: حتی اگر برخی فرصت ها را از دست بدهید ، همیشه فرصت های دیگری وجود دارد.
– ربه‌کا وبر
خوش‌شانس‌های مادرزاد
بعضی از روزهای تولد بهتر از بعضی دیگر هستند.
دانشمندان از طالع بینی بسیار راضی نیستند ، اما آنها دریافته اند که شرایط خاصی مانند اسکیزوفرنی و حتی ویژگی های شخصیتی مانند جستجوی تازگی با ماه تولد مرتبط است. البته نه به این دلیل که به حرکات و رفتار سیارات مشهور است ، بلکه به دلیل تأثیر عواملی مانند چرخه خواب و بیداری و تسلط برخی ویروس ها در فصول خاص بر رشد مغز جنین است.
ریچارد وایزمن و همکارانش ، با توجه به اینکه برخی ویژگی ها مربوط به خوشبختی خودخوانده افراد است ، تصمیم گرفتند دریابند که آیا شانس واقعاً ارتباطی با لحظه ورود شخص به جهان دارد یا خیر. آنها گروهی از شرکت کنندگان انگلیسی را یافتند ، از آنها پرسیدند که آیا خود را خوش شانس می دانند یا خیر ، و سپس ویژگی های شخصیتی آنها را ارزیابی کردند.
به طور متوسط ، شرکت کنندگان متولد اواسط مارس تا اواسط سپتامبر در هر سن و جنس خود را خوشبخت تر از متولدین ماه های سردتر ، اواسط سپتامبر تا اواسط مارس می دانستند. به همین ترتیب ، کودکان متولد تابستان دارای ذهن بازتر و کمتر از بزرگسالی عصبی هستند. معلوم شد که ماه مه شادترین ماه سال است. بنابراین اگر کودک می خواهید ، سعی کنید اوت را برای شروع بارداری در نظر بگیرید.
خوش‌شانسی را به تفکر خود تزریق کنید
بهترین فرصت ها زمانی حاصل می شود که شما با ذهنی انعطاف پذیر به زندگی نگاه کنید. سپس خواهید دید که چگونه از خط بدشانسی خارج خواهید شد. بیایید چند مثال بیاوریم:
روابط رمانتیک
تفکری که اکنون دارید: “من شخصی را می خواهم که باهوش ، جذاب ، خوش درآمد ، مشترک مجله چلچراغ باشد ، عاشق آشپزی باشد و سگ را دوست داشته باشد.”
ایده بدی را امتحان نکنید: “من لیستی از مشخصات خاصی ندارم. کافی است یک فرد خوب باشم.” وقتی او را می بینم ، متوجه می شوم این همان شخصی است که می خواستم.
کار
فکر شما اکنون: “من باید این کار را تا ساعت 11 به پایان برسانم. جلسه تیم ساعت 12 است؛” من ساعت 1 به ناهار می روم ، من این گزارش را تا عصر تمام می کنم ، ساعت 6 به خانه بروید. “
فکر کنید که بد نیست: “امروز باید سعی کنم این دو مورد را تمام کنم ، اما در اوقات فراغت به ایده های دیگری می رسم که برای شغل من و شرکت مفید است.”
دوستی
فکری که اکنون دارید: “من در حال حاضر دوستان بسیار خوبی دارم.” دیگر وقت ندارم که دوستان بیشتری پیدا کنم. “
سعی کنید فکر کنید که بد نیست: “من دوست دارم دوستان جدید پیدا کنم ، حتی اگر رابطه ما فقط یک مکالمه ساده و دوستی فیس بوکی باشد.”
کارهای خانه
فکر شما اکنون: “من باید به خشکشویی ، بانک بروم ، سپس خرید کنم.” اما من به موقع به خانه می آیم تا بازی کنم. “
سعی کنید فکر کنید که بد نیست: “من چند کار دارم که باید انجام دهم ، اما عجله ندارم زیرا واقعاً نمی دانم چه اتفاقی می افتد یا چه کسی را در راه می بینم.” بیایید ببینیم چه اتفاقی می افتد. “
جلسات کاری
فکر شما اکنون: “من قصد دارم با این افراد قرارداد ببندم ، قرار نیست با آنها دوست باشم یا از نگاه شرکای احتمالی به آنها نگاه کنم.”
فکری را امتحان کنید که بد نباشد: “من از برگزاری جلسه با هر کسی در هر زمان استقبال می کنم ، کسی هرگز نمی داند چه اتفاقی خواهد افتاد – حتی ممکن است در 5 سال نتیجه ببینم!”
