مسائل حقوقی

آشنایی با انحلال شرکتها؛ انحلال شرکتهای سهامی، با مسئولیت محدود و تضامنی

  • تفاوت بین شرکت های تصفیه و مسئولیت محدود چیست؟ در چه مواردی شرکت منحل می شود؟ آیا دلایل انحلال شرکت در همه این شرکت ها یکسان است؟ چگونه تصفیه و ورشکستگی می تواند منجر به انحلال یک شرکت شود؟ آیا تصفیه و ورشکستگی در هر سه شرکت صحت دارد؟

    در این مقاله سعی می شود مراحل و نحوه تصفیه برخی از این شرکت ها و علاوه بر پاسخ به سوالات فوق توضیح داده شود.

    پایان حیات شرکت سهامی

    شرکت های تجاری ، از جمله شرکت های سهامی ، مانند هر شخص حقوقی دیگر ، به دلایل مختلف به زندگی و فعالیت خود پایان می دهند. پایان زندگی شخص حقوقی با مفهوم تصفیه دوقلو می شود. تصفیه معنای وسیع تری از آنچه قانونگذار در نظر گرفته است ، بنابراین ابطال شرکتی که روشی خاص برای خاتمه کار در نظر گرفته می شود ، باید به همان معنی در نظر گرفته شود ، اگرچه در اصلاحیه قانون تجارت 1347 ، ابطال شرکت در صورت عدم رسیدگی به تصفیه ، یکی از اختلافات بین یک شرکت تجاری و سایر اشخاص حقوقی می تواند مربوط به مفهوم تصفیه باشد. زیرا اشخاص حقوقی غیر تجاری فقط با تصمیم اعضا یا حکم دادگاه منحل می شوند. اگر شرکت ها ، علاوه بر دو روش ذکر شده در بالا ، به دلیل ورشکستگی ، ناگزیر از بین بروند. روش اخیر تصفیه تابع قوانین بسیار سختگیرانه ای است و بخش مهمی از قانون تجارت را تشکیل می دهد. قانونگذار علاوه بر اختصاص بند 10 لایحه اصلاحی قانون تجارت ، که شامل 34 ماده تصفیه و تصفیه شرکت سهامی است ، بخش ورشکستگی قانون تجارت را در 3 فصل و 144 ماده پیش بینی کرده است که عمدتا قابل اجرا هستند به شرکتهای تجاری ، از جمله شرکتهای سهامی. .

    اگر قانون انحلال ورشکستگی سال 1318 و مقررات ورشکستگی را به مقررات فوق اضافه کنیم ، تصفیه از طریق ورشکستگی به عنوان گسترده ترین و پیچیده ترین روش تصفیه در نظر گرفته خواهد شد. در واقع می توان گفت ورشکستگی یکی از نمونه ها و دلایل انحلال شرکت ها است. روش اخیر انحلال شرکت ها را در ادامه و در موضوع ورشکستگی بررسی خواهیم کرد.

    شیوه‌های انحلال شرکت سهامی

    شیوه‌های انحلال شرکت سهامی

    ماده 199 لایحه اصلاحی قانون تجارت 1347 ، روش های تصفیه شرکت را در پنج عنوان بیان می کند. اما ابطال شرکت به عنوان دلیل تصفیه در این ماده و مقررات بعدی در قسمت تصفیه شرکت سهامی ذکر نشده است. در حالی که بی اعتباری شرکت نیز باید از نظر تصفیه در نظر گرفته شود. مطابق ماده 199 لایحه اصلاحی قانون تجارت یک شرکت سهامی ، در موارد زیر منحل می شود:

    هنگامی که شرکت آنچه را که برای آن طراحی شده انجام می دهد یا قادر به انجام آن نمی شود.

    اگر شرکت برای مدت معینی تاسیس شده باشد و مدت آن منقضی شده باشد ، مگر اینکه مدت قبل از انقضا تمدید شده باشد.

    در صورت ورشکستگی؛

    هر زمان که مجمع عمومی فوق العاده سهامداران به هر دلیلی به انحلال شرکت رأی دهد.

    در صورت صدور حکم قطعی.

    مبحث اول: موضوع شرکت انجام شده باشد یا انجام آن غیر ممکن باشد.

    تحقق یا عدم امکان موضوع شرکت به عنوان تصفیه شرکت در نظر گرفته می شود. اگر موضوع فعالیت شرکت مورد خاصی باشد و محقق شده باشد ، به عنوان مثال اگر موضوع شرکت ساخت سد در مناطق خاص ، احداث جاده بین دو شهر یا هر طرح تعریف شده دیگری باشد ، اولین عنوان فوق با تکمیل پروژه بدست آمده است. شرکت منحل شده در نظر گرفته می شود ، اگر فعالیتی که شرکت برای آن شکل گرفته غیرممکن شود نیز وجود دارد. مانند تأسیس یک شرکت برای صادرات کالای خاص و صادرات آن کالا توسط قانون غیرقانونی است.

    طبق نظر اول ، که ظاهراً مورد قبول قانونگذار نیز هست ، وقتی موضوع شرکت انجام شود یا غیرممکن باشد ، شرکت اساساً منحل می شود و طبیعتاً تصمیم گیری در مورد موضوع آن وجود ندارد. در واقع ، از آنجا که شرکت موجودیت خود را در دنیای قانون از دست داده است ، مجمع عمومی فوق العاده به عنوان یکی از ارکان آن برای تغییر موضوع شرکت تشکیل نمی شود. (لازم به ذکر است که مجمع عمومی فوق العاده یکی از ارکان شرکتهای سهامی است و اصولاً تصمیم به انحلال شرکت با تصویب این مجمع گرفته خواهد شد) به برخی از مصادیق ارجاع در اصلاحیه قانون تجارت توجه کنید : از جمله بند 2 ماده 199 لایحه اصلاحی تجارت که مجمع مجاز به تمدید آن قبل از پایان دوره شرکت است. در بند 4 ماده 201 لایحه اصلاحی قانون تجارت پیش بینی شده است که اگر مجمع عمومی فوق العاده تشکیل نشود یا به دلیل ناتوانی یا عدم امکان کار به انحلال رأی دهد ، دادگاه به تقاضای هر علاقه مند حکم به انحلال شرکت می دهد. مهمانی – جشن. . اگر قانونگذار قصد داشته باشد در موارد گفته شده به شركت فرصت تغيير موضوع شركت را بدهد ، قبل از صدور رأي براي انحلال شركت ، مرجع اخير موظف است هشدار دهد و به شركت مهلت بدهد تا دليل آن را از بين ببرد. انحلال

    در دیدگاه دوم: گرچه با گرایش قانونگذار سازگار نیست ، اما با منطق حقوقی و منافع اقتصادی همخوانی دارد. طبق این نظر ، با پایان یافتن شرکت یا عدم امکان آن ، اگر شرکت را منحل کنیم و مجمع عمومی فوق العاده را بعنوان یک نهاد صالح از تصمیم گیری در مورد ادامه زندگی شرکت با تغییر موضوع آن منع کنیم ، مضر است عواقب اقتصادی – محاسبه اجتماعی آن بی نیاز است. این استدلال توجیه بیشتری دارد ، خصوصاً در مورد عدم امکان موضوع شرکت.

    مبحث دوم: شرکت برای مدت معینی تشکیل شده و آن مدت منقضی شده باشد

    مدت شرکت از عناصر اساسی شرکت است ، به طوری که اعلامیه شرکت ، اساسنامه و پیش نویس اعلامیه پذیرش شرکت سهامی عام به عنوان اسناد اساسی شرکت ، همه شامل مدت شرکت است. . در نتیجه ، اگر مدت زمان شرکت نامحدود نباشد ، باید مدت مشخصی برای آن در نظر گرفته شود. در حالت اخیر ، به محض انقضا مدت شرکت ، شرکت تصفیه شده تلقی می شود و نقش مجمع عمومی فوق العاده فقط تصمیم به اعلام انحلال و تعیین استراتژی و روش مدیریت تصفیه خواهد بود. اگر قبل از پایان دوره شرکت ، یک مجمع عمومی فوق العاده تشکیل شود و بند اساسنامه مربوط به دوره شرکت اصلاح شود و مدت آن تمدید یا نامحدود باشد ، خطر انحلال شرکت دیگر سنگین نیست در غیر این صورت ، پایان شرکت برابر با پایان عمر آن در نظر گرفته خواهد شد. زیرا با پایان عمر ، ماهیت قانونی شرکت به خودی خود قابل تصور نیست تا بتواند مدت زمان آن را تمدید و تمدید کند. بنابراین ، با انقضای مدت شرکت ، تصوری از تجدید شرکت وجود ندارد و این نتیجه ای است که به وضوح از قسمت آخر بند 2 ماده 199 به دست می آید.

    مبحث سوم: ورشکستگی

    همانطور که قبلاً اشاره شد ، ورشکستگی سیستم حقوقی خاص خود را دارد و به عنوان یکی از رشته های حقوق طبقه بندی می شود. قابل ذکر است که لایحه اصلاح قانون تجارت 1347 ، در دو آیین نامه این مهم را به روشنی بیان کرده است. طبق ماده 200 ، انحلال شرکت در صورت ورشکستگی منوط به مقررات مربوط به ورشکستگی است. اما در سه مقاله بعدی ، ماده 203 ، همان مضمون تکرار می شود.

    ورشکستگی به عنوان یکی از روش های تصفیه و اجبار در نظر گرفته شده است. باید توجه داشت که ورشکستگی فقط برای افراد تاجر امکان پذیر است و نه برای افراد عادی.

    مبحث چهارم: انحلال با تصمیم مجمع عمومی فوق‌العاده

    انحلال داوطلبانه یک شرکت ، بدون مداخله دادگاه یا بدون ورشکستگی ، طبیعی ترین و کم هزینه ترین راه برای پایان دادن به عمر شرکت است. تنها مرجع صالح در این زمینه مجمع عمومی فوق العاده است. این صلاحیت انحصاری در ماده 83 و بند 4 ماده 199 لایحه به وضوح ذکر شده است. مجمع عمومی فوق العاده می تواند در هر زمان ، بنا به صلاحدید خود و به هر دلیلی ، شرکت را قبل از موعد منحل کند. تصمیم مجمع عمومی فوق العاده نیازی به توجیه ندارد ، با این حال ، نقش این مجمع عمومی در انحلال شرکت از دو منظر قابل بررسی است:

    در حالت اول ، مجمع به هر دلیلی تصمیم به انحلال شرکت می گیرد. در اینجا تصمیم گیری به عهده مجمع است و تأثیر چنین تصمیمی ایجاد وضعیت جدیدی برای شرکت است. بند 4 ماده 199 شخصاً به این عملکرد خاص مجمع پرداخته است. در حالت دوم اما مجمع تصمیمی برای انحلال شرکت نمی گیرد بلکه نتیجه انحلال ایجاد شده توسط قانون را اعلام می کند. بهترین نمونه های آن ، همانطور که در بالا بحث شد ، در بند 199 ماده 199 (تحقق یا عدم امکان موضوع شرکت) و بند 2 (انقضا مدت شرکت) منعکس شده است.

    اگر مجمع عمومی بدون رضایت صاحبان شرکت تصمیم بگیرد ، صاحبان سهام (موسسان سهام موسس یا انتفاعی) می توانند خسارت دریافت کنند. قانونگذار همین ماده را در لایحه سال 1347 گنجانده است. به نظر می رسد ، برای تصمیم گیری در مورد تصفیه ، گزارش هیئت مدیره و حسابرس قانونی باید ارائه شود ، اما عملکرد این تشریفات عادی به حق مجمع عمومی فوق العاده برای انحلال شرکت آسیب نمی رساند. شرایط عادی حد نصاب و اکثریت تعیین شده برای این نوع مجمع عمومی ، تصمیم به انحلال شرکت دارد.

    مبحث پنجم: انحلال به حکم دادگاه

    اگرچه ماده 210 لایحه اصلاحیه قانون تجارت مصادیق انحلال با دستور دادگاه را بیان می كند ، موارد دیگری نیز وجود دارد كه می توان شركت را بدون حكم دادگاه منحل كرد بدون آنكه در ماده 201 به آن اشاره شود. از جمله انحلال شركت به دلیل ضرر از سرمایه بیشتر به دلیل خسارات وارده. موضوع ماده 141 و بطلان شرکت مطابق ماده 270 لایحه اصلاحی قانون تجارت است که علاوه بر چهار مورد ماده 201 مورد بررسی قرار می گیرد. بدون شک انحلال با حکم دادگاه با انحلال توسط مجمع عمومی فوق العاده و از جمله موارد انحلال داوطلبانه یا اجباری است. در عین حال ، با توجه به اینکه شرکت می تواند با رفع نواقص ناشی از تقاضای انحلال آن توسط دادگاه ، از صدور دستور انحلال شرکت جلوگیری کند ، نمی توان این موارد تصفیه را کاملاً قهری دانست ، در نتیجه تصفیه از نظر دادگاه نوعی انحلال اجباری و انحلال داوطلبانه بنیادی در نظر گرفته شده است. موارد انحلال را می توان به شرح زیر تقسیم کرد:

    بند 1: اگر ظرف یک سال پس از ثبت شرکت اقدامی برای این کار انجام نشده باشد و همچنین اگر فعالیتهای شرکت بیش از یک سال به حالت تعلیق درآمده باشد. در واقع ، این بند شرایط را از هم جدا می کند.

    در حالت اول: پس از رسیدن به ثبت رسمی و تشکیل شرکت ، اساساً فعالیت های شرکت متناسب با موضوع آن آغاز نشده است.

    در حالت دوم: این شرکت پس از تشکیل فعالیت خود را آغاز کرد اما پس از مدتی به هر دلیلی آن را متوقف کرد. ظاهراً و مطابق مفهوم بند مذکور ، حتی اگر شرکت بلافاصله پس از ثبت در موضوعی غیر از موضوع شرکت که در اساسنامه ذکر شده است ، فعالیت خود را شروع و ادامه دهد ، باید مشمول مفاد ماده بند ذکر شده در نتیجه ، تصدی شرکت باید به صورت بند در نظر گرفته شود. چنین درکی هم با ظاهر و مفهوم مقررات فوق و هم با فلسفه نیاز به تعیین دقیق موضوع شرکت سازگار است.

    بند 2: اگر مجمع عمومی عادی سالیانه تشکیل نشده باشد تا حساب های هر یک از سال های مالی را ظرف ده ماه از تاریخ مشخص شده در اساسنامه حساب کند. در یک شرکت سهامی ، تشکیل مجمع عمومی عادی سالانه هر سال در پایان سال مالی مطابق با اساسنامه الزامی است. زمان تشکیل این جلسه بسته به شروع و پایان سال مالی شرکت در اساسنامه تعیین می شود. صحت این حکم را می توان از پیش نویس و معنی ماده 89 لایحه اصلاحی قانون تجارت 1347 ، که طبق آن “مجمع عمومی عادی باید دارایی و مطالبات و دادگاه شرکت ، گزارش عملکرد سالانه شرکت و بررسی گزارش های مدیران و حسابرسان و سایر موارد مربوط به حساب های سال مالی.

    بند 3: در صورتی که سمت بیش از شش ماه جایگاه همه یا برخی اعضای هیئت مدیره و همچنین سمت مدیر عامل شرکت خالی باشد. جای خالی مدیران و مدیرعامل شرکت برای تحقق این شرط دلیل خاصی ندارد و مستقل از اجبار یا داوطلبانه است. اگرچه قانونگذار انتخاب اعضای علی البدل برای هیئت رئیسه را الزامی نکرده است ، اما حضور چندین نفر از اعضای علی البدل از بروز وضعیت مذکور در بند 3 جلوگیری می کند. ماده 202 شرط می کند دادگاهی که طرف ذینفع درخواست انحلال شرکت را دارد باید در هر یک از سه مورد فوق ظرف شش ماه از پایان کار ، مراتب را به مقامات مربوطه در این شرکت (مجمع ، هیئت مدیره) اعلام کند. . برای حل شدن گام بردارید. اگر در مهلت گفته شده علت یا علل انحلال در شرکت برطرف نشود ، دادگاه تصفیه شرکت را صادر می کند. چنین درخواستی باید به صورت دادخواست باشد و همچنین با در نظر گرفتن نوع درخواست ، که باید غیر مالی تلقی شود ، در نتیجه هر حکمی قابل تجدیدنظر است.

    بند 4: مفاد بندهای یک و دو ماده 199

    بر اساس این بند ، اگر در هر یک از دو مورد مذکور در ماده 199 ، مجمع عمومی فوق العاده ای برای انحلال شرکت تشکیل نشود ، هر شخص ذینفع می تواند تقاضای انحلال شرکت را به دادگاه ارائه دهد.

    بند 5: از دست دادن سرمایه شرکت

    در بررسی کاهش اجباری سرمایه ، متوجه شدید که اگر نیمی از سرمایه شرکت به دلیل ضرر از بین برود ، طبق ماده 141 لایحه اصلاحیه قانون تجارت ، سرمایه شرکت باید به میزان موجود کاهش یابد یا شرکت منحل شود. . در صورت عدم تشکیل جلسه یا تشکیل جلسه اما مطابق مقررات قانونی ، هر شخص ذینفع می تواند انحلال شرکت را از دادگاه درخواست کند. علاوه بر موارد فوق ، اگر سرمایه شرکت سهامی پس از تأسیس کمتر از حداقل مبلغ قانونی ذکر شده در ماده 5 لایحه اصلاحیه قانون تجارت باشد ، شرکت باید ظرف مدت یک سال به نوع دیگری تبدیل شود یا مقدار آن را افزایش دهد سرمایه به میزان قانونی. در غیر این صورت ، هر شخص ذینفع می تواند از دادگاه تقاضای تصفیه کند. در صورت حذف علت تصفیه یا افزایش سرمایه به میزان مقرر ، طبق قسمت آخر ماده 5 ، دادگاه رسیدگی را مختومه می کند.

    بند 6: انحلال به دلیل انصراف از شرکت

    انحلال شرکت به دلیل ابطال یا ابطال حکم دادگاه در طبقه بندی جنبه های شرکت مذکور در ماده 191 لایحه اصلاحی قانون تجارت 1347 ذکر نشده است. همانطور که بیان شد ، این نوع پایان زندگی شرکت توسط قانونگذار تصفیه محسوب نمی شود. در حالی که ابطال یا انصراف شرکت ، هم از نظر لفظی و هم از نظر حقوقی ، به عنوان نمونه ای از تصفیه محسوب می شود. مطابق ماده 270 لایحه اصلاحی قانون تجارت 1347 ، در مورد بطلان (احتمال ابطال شرکت) ، گرچه واژه بطلان و اعلام حکم مقام قضایی صریحاً ذکر شده است ، اما بطلان به معنای قابلیت تجدید پذیری و به این معنی نیست که شرکت تشکیل نشده است. بلکه به معنای تأسیس شرکت است ، اما به دلیل عدم رعایت مقررات قانونی ، امکان صدور حکم برای بطلان آن وجود دارد. اگر منظور قانون گذار از بطلان به معنای واقعی کلمه بود ، دیگر نباید تصوری در مورد رفع ناکافی بودن و امکان ماندگاری شرکت وجود داشت. در حالی که در ماده 271 ، قانونگذار فرصت هایی را برای جلوگیری از انحلال شرکت با از بین بردن دلایل بطلان فراهم کرده است که در صورت عدم استفاده شرکت از این فرصت ها ، دادگاه حکم ابطال شرکت را صادر می کند.

    آثار انحلال شرکت

    انتصاب مدیریت به مدیران تصفیه

    حفظ شخصیت حقوقی شرکت تا پایان عملیات تصفیه ؛

    تصفیه شرکت

    ثبت و اعلام انحلال.

    پایان کار تصفیه

    پایان کار تصفیه

    پس از تصفیه و پرداخت بدهی ها و انجام تعهدات شرکت ، ابتدا دارایی های باقیمانده به بازپرداخت مبلغ اسمی سهام به سهامداران اختصاص می یابد و در صورت مالی ماندن ، بر اساس سرمایه سهامداران بین آنها تقسیم می شود. توزیع دارایی های شرکت بین سهامداران در حین یا پس از انحلال منوط به اعلام آغاز تصفیه و دعوت از بستانکاران سه بار ، هر بار با فاصله یک ماه در روزنامه رسمی و کثیرالانتشار از شرکت و حداقل 6 ماه از تاریخ انتشار. عبور. پس از اتمام تصفیه ، مدیران تصفیه باید ظرف 1 ماه از ارسال آگهی در روزنامه کثیرالانتشار به مرجع ثبت شرکت ها اطلاع دهند و پس از انحلال ، در صورت باقی ماندن بودجه ، تصفیه کنندگان باید مبلغ را در یک حساب ویژه با یکی از بانک ها. و نام طلبكاران و سهامداراني كه حقوق خود را دريافت نكرده اند به آن بانك تحويل داده و موضوع را در آگهي مذكور اعلام كنند تا به ذينفعان اطلاع دهند.

    انحلال شرکت با مسئولیت محدود

    یک شرکت با مسئولیت محدود ، مانند هر شرکت بازرگانی دیگر ، به دلایل مختلفی ممکن است به فعالیت خود پایان دهد. جهات تصفیه این شرکت در مقایسه با شرکت سهامی کمی متفاوت است و در عین حال ، عوامل تصفیه آن شرکت به طور گسترده تری دیده شده است. در مورد تصفیه و مدیریت تصفیه شرکت با مسئولیت محدود ، به جز در موارد تصفیه ، هیچ مقررات خاص و متفاوتی از سایر شرکت های غیر سهامی ارائه نشده است. تجاری است ، اعتماد کنید.

    موارد انحلال:

    ماده 114 قانون تجارت تصفیه را در چندین بند به شرح زیر پیش بینی کرده است که هر یک از آنها به طور خلاصه بررسی می شود:

    الف) در مورد مهره های 1 ، 2 و 3 ماده 199 لایحه اصلاحی قانون تجارت 1347 ، همانطور که قبلاً در بحث تصفیه شرکت ها مشاهده شده بود ، این موارد عبارتند از:

    هنگامی که شرکت آنچه را که برای آن طراحی شده انجام داده است یا قادر به انجام آن نیست.

    اگر شرکت برای مدت معینی تشکیل شده باشد و آن دوره منقضی شده باشد ، مگر اینکه مدت قبل از انقضا تمدید شده باشد.

    ورشکستگی

    ب) در صورت تصمیم گیری برخی از شرکا whose که سهم شرکت آنها بیش از نیمی از سرمایه است.

    ج) اگر نیمی از سرمایه شرکت به دلیل ضرر و زیان از بین رفته باشد و یکی از شرکا requested تقاضای تصفیه کرده باشد و دادگاه دلایل وی را در غیاب شرکای دیگر موجه تشخیص داده باشد ، وی در صورت تصفیه سهم بدهی خود را پرداخت می کند. و به او پول بدهند آنها شرکت را ترک می کنند.

    د) در صورت فوت یکی از شرکا، ، اگر در اساسنامه پیش بینی شده باشد.

    موضوع 1:

    این شرکتها به عنوان یک عنصر مهم در فعالیتهای تجاری با سرمایه ارتباط نزدیک دارند و پایان دادن به موضوع یا توقف آن به معنای توقف جریان سرمایه و راکد ماندن آن است. به نظر می رسد اگر شرکای شرکت با مسئولیت محدود انحلال شرکت را در مورد فوق اعلام نکنند ، اجتناب ناپذیر است که به هر شخص ذینفع اجازه داده شود تا برای انحلال شرکت به دادگاه رأی دهد.

    موضوع 2: پایان شرکت

    یک شرکت با مسئولیت محدود ، مانند هر شخص حقوقی دیگر ، یا به طور نامحدود یا برای مدت زمان مشخصی تشکیل می شود. این نکته مهم باید در اساسنامه شرکت ذکر شود. بدیهی است که قسمت دوم بند 2 ماده 199 نیز در مورد این شرکت اعمال می شود. این بدان معناست که اگر شرکت برای مدت زمانی مشخص و قبل از پایان آن دوره تشکیل شود ، شرکا تصمیم به تمدید شرکت دارند ، مشکلی برای ادامه کار شرکت وجود نخواهد داشت. در یک شرکت سهامی ، اختیار تمدید دوره شرکت مجمع عمومی فوق العاده است. با این وجود ، در مورد شرکت با مسئولیت محدود که مجامع آن به طور واضح طبقه بندی نشده و عملکرد و دامنه وظایف آن مشخص نیست ، تعیین مرجع صالح برای تمدید دوره شرکت به نظر مبهم است. برای حل این مشکل ، تمدید آن باید به عنوان تغییر در مفاد اساسنامه تفسیر شود و مشمول ماده 111 قانون تجارت محسوب می شود که طبق آن تغییر اساسنامه شرکت با مسئولیت محدود است. با اکثریت عددی شرکایی که سه چهارم سرمایه دارند.

    موضوع سوم: ورشکستگی

    تصفیه ورشکستگی یک شرکت تجاری منوط به مقررات ویژه ورشکستگی است.

    طبق ماده 202 قانون تجارت ، تصفیه شرکت ها پس از تصفیه منوط به موارد زیر است ، مگر در مورد ورشکستگی ، که منوط به مقررات مربوط به ورشکستگی است. در نتیجه ، این روش انحلال در چارچوب عنوان ورشکستگی یا انحلال اجباری مورد بحث قرار می گیرد که به دلیل گستردگی موضوع ورشکستگی ، از حوصله این بحث خارج است.

    موضوع 4: اگر شرکا تصمیم بگیرند

    قانونگذار ، در بند (ب) ماده 114 ، در صورت تصمیم تعدادی از شرکا که سهام آنها بیش از نیمی از سرمایه شرکت است ، اجازه انحلال شرکت با مسئولیت محدود را می دهد. طبق مقررات قانونی مربوط به تصمیم گیری شرکت ، گاهی اوقات به مجمع عمومی (عادی و فوق العاده) و گاهی به شرکا مراجعه می شود ، آیا تصمیم به انحلال باید به صورت مجمع باشد یا فقط تصمیم است صاحبان قسمت خاصی از سرمایه؟ به دلیل سکوت قانونگذار در این زمینه و عدم وجود روش روشنی در تصمیم گیری شرکا در اساسنامه ، موافقت دارندگان بیش از نیمی از سرمایه به شرط دعوت همه شرکا الزامی است. مطابق ماده 106.

    موضوع پنجم:

    اگر به دلیل ضرر و زیان ، نیمی از سرمایه شرکت از بین رفته باشد و یکی از شرکا requested تقاضای تصفیه کرده باشد و دادگاه دلایل وی را توجیه کرده و سایر شرکا حاضر نیستند در صورت تصفیه سهم بدهی وی را پرداخت و وی را از این کار اخراج کنند. شرکت. کردن

    از یک طرف ، این بند مشابه ماده 141 لایحه اصلاح قانون تجارت است و از طرف دیگر راه حل متفاوتی را از این ماده انتخاب کرده است. شباهت این دو مورد این است که هم در شرکت های سهامی و هم در شرکت های با مسئولیت محدود ، در صورت برداشت نیمی از سرمایه شرکت ، تصفیه به عنوان راه حل پذیرفته شده است. تفاوت این دو آیین نامه ، که همچنین یک تفاوت اساسی است ، این است که در ماده 141 لایحه مذکور ، با از دست دادن حداقل نیمی از سرمایه شرکت ، مجمع عمومی فوق العاده ای برای تصمیم گیری در مورد ادامه جلسه توسط هیئت مدیره تشکیل می شود. یا شرکت را خاتمه دهید. درصورتی که شرکت قصد ادامه فعالیت خود را داشته باشد ، باید سرمایه اسمی شرکت به میزان موجود کاهش یابد ، در غیر این صورت مجمع مذکور باید به انحلال شرکت رأی دهد ، در غیر این صورت هر یک از ذینفعان می توانند شرکت را از دادگاه منحل کنند. اما در مورد شرکت با مسئولیت محدود ، امکان کاهش سرمایه پیش بینی نشده و در عوض ، شریک با پرداخت حقوقی که در صورت تصفیه شرکت به وی تعلق می گیرد ، اخراج می شود.

    مسئله ششم: در صورت فوت یکی از شرکا if اگر طبق اساسنامه پیش بینی شده باشد

    در قانون تجارت صرفاً بیانیه فوق ذکر شده است و هیچ راهنمایی دیگری در مورد اقدامات احتمالی ناشی از مرگ و به ویژه امکان زنده ماندن شرکت با رضایت شرکای دیگر و معاون شریک شریک متوفی ارائه نشده است. حکم آیین نامه فوق را می توان حد فاصل میان دو شرکت سهامی و شرکت های سهامی به عنوان نمایندگان شرکت های سرمایه ای و افراد در نظر گرفت. زیرا در یک شرکت سهامی ، مرگ و میر سهامداران کوچکترین تأثیری در دوام شرکت ندارد و به نظر می رسد حتی در صورت شرکت حتی نمی توان پایان عمر شرکت را با مرگ یکی از سهامداران آن تضمین کرد. در اساسنامه ایجاد می شود یا اساسنامه اصلاح می شود. بنابراین ، در یک شرکت با مسئولیت محدود ، چنین ماده ای در اساسنامه اختیاری است و امکان انحلال شرکت در صورت فوت یک یا چند شریک را می توان با رضایت شرکای دیگر یا وراث آن تشخیص داد. شرکای متوفی

    انحلال شرکتهای تضامنی

    مشارکت ، مانند هر شخص حقوقی دیگر ، ممکن است تحت شرایط خاصی منحل و فسخ شود. علل و روش های تصفیه و اثرات تصفیه در این شرکت ها باید با توجه به مقررات مختلف آنها در مقایسه با سایر شرکت های سرمایه ای بررسی شود.

    جهات انحلال شرکت تضامنی

    انحلال شرکتهای تضامنی

    روش تصفیه شرکت محدود از ماده 139 به بعد قانون تجارت ذکر شده است.

    موضوع 1: بندهای 1 ، 2 و 3 ماده 199 لایحه اصلاحیه قانون تجارت ، همانطور که در مورد دو شرکت قبلی شرح داده شد ، مربوط به انجام موضوع شرکت و غیرممکن بودن و انجام آن است ، بنابراین در ادامه مطلب ما در مورد سایر روش های تصفیه بحث خواهیم کرد. :

    موضوع 2: اگر همه شرکا موافق باشند

    انحلال شرکت به اندازه ایجاد آن مهم است و به همین دلیل ، همانطور که برای ایجاد مشارکت به امضای کلیه موسسین تحت اسناد مingسس نیاز است ، برای انحلال آنها رضایت کلیه شرکا نیز لازم است. علی رغم لازمه اتفاق نظر ، دیگر نیازی به تفکیک آرا بر اساس میزان سرمایه یا تعداد شرکا نیست. بدیهی است که این روش تصفیه در صورتی اعمال می شود که شرکت برای مدت نامشخص یا معینی تشکیل شده باشد و همچنان در پایان دوره خود باقی بماند.

    موضوع سوم:

    اگر یکی از شرکا به دلایلی انحلال شرکت را از دادگاه درخواست کند و دادگاه این دلایل را موجه بداند و حکم به انحلال دهد. قانونگذار دلایلی را که ممکن است به درخواست یکی از شرکا منجر به انحلال شرکت شود ، مشخص نکرد ، بنابراین طیف وسیعی از دلایل قابل توجیه از سو mis مدیریت تا اختلافات بین شرکا که ادامه فعالیت شرکت را غیر ممکن می کند ، می تواند باشد. از جمله دلایل انحلال مشارکت توسط دادگاه را توجیه کنید. قانونگذار برای جلوگیری از انحلال غیر ارادی شرکتهای تجاری ، در تبصره ماده 136 به شرح زیر پیش بینی کرده است: “اگر دلایل انحلال منحصراً مربوط به شریک یا شرکای خاص باشد ، دادگاه می تواند بنا به درخواست سایر شرکا ، به جای انحلال آنها شریک یا شرکای خاص را عزل کنید. ” اگرچه نحوه اخراج و نحوه برخورد با شرکای اخراجی در سکوت نگه داشته می شود ، اما منطقاً باید سهم شریک یا شرکای اخراجی از آنچه در صورت انحلال دریافت کرده اند ، به آنها پرداخت شود. اگر شرایط بندهای 1 و 2 ماده 199 لایحه اصلاحی قانون تجارت فراهم شود اما شرکا انحلال شرکت را اعلام نکنند ، این نیز یکی از مواردی است که هر یک از شرکا می توانند برای اعلام دادخواست به دادگاه مراجعه کنند. انحلال شرکت با این تفاوت که برخلاف سایر پرونده ها ، در دو پرونده مذکور ، رای دادگاه جنبه اعلامی دارد.

    مسئله چهارم: فسخ یکی از شرکا طبق ماده 137 قانون تجارت

    صرف نظر از مفهوم شخصیت حقوقی شرکت های تجاری در مورد مشارکت ، قانونگذار امکان فسخ را بیش از مفاهیم قراردادی تجویز می کند. روش اصلی و شرط استفاده از این حق در ماده 137 قانون تجارت به شرح زیر بیان شده است: ”فسخ شرکت در صورتی امکان پذیر است که این حق در اساسنامه از شرکا سلب نشده باشد و به دلیل قصد نباشد. خسارت درخواست فسخ باید شش ماه قبل از خاتمه به طور کتبی به شرکا notified اطلاع داده شود. “اگر طبق اساسنامه ، حساب شرکت باید سال به سال بررسی شود ، خاتمه در پایان محاسبه سالانه انجام می شود.”

    مسئله پنجم: در صورت ورشکستگی یکی از شرکا طبق ماده 138 قانون تجارت

    ورشکستگی یکی از شرکا تحت شرایطی می تواند منجر به انحلال شرکت های افراد شود.

    ماده 138 که به این روش تصفیه یک شرکت مربوط می شود ، شرایط انحلال را به شرح زیر بیان می کند: “در صورت ورشکستگی یکی از شرکا، ، تصفیه زمانی اتفاق می افتد که مدیر تصفیه درخواست کرده باشد نوشتن برای تصفیه شرکت. “این شرکت مدیر تصفیه را از درخواست تصفیه منصرف نکرده است.” بنابراین ، ورشکستگی یکی از شرکا اولین شرط تحقق این نوع تصفیه شرکت است. در واقع ، این شرط یک نقش اساسی دارد و سایر شرایط مکمل آن است. علاوه بر شرط اساسی ورشکستگی شریک ، مدیر تصفیه شریک ورشکسته باید تصمیم خود را در مورد انحلال شرکت به سایر شرکای شرکت اطلاع دهد. مدیر تصفیه شریک ورشکسته اختیار تصمیم گیری درمورد درخواست انحلال شرکت را دارد ، منافع ورشکسته و طلبکاران او را بشمارید ، و نیازی به این کار نیست.

    مسئله ششم: در صورت فوت و غیبت یکی از شرکا طبق مواد 139 و 140

    ماده 139 مقرر می دارد: «در صورت فوت یکی از شرکا، ، بقای شرکت با موافقت سایر شرکا و معاون متوفی به حالت تعلیق در می آید. اگر شرکای دیگر تصمیم به حفظ شرکت گرفته باشند ، معاون متوفی باید رضایت یا عدم رضایت خود را از بقای شرکت در مدت یک ماه از تاریخ فوت شریک اعلام کند. در صورت موافقت معاون متوفی ، وی در سود و زیان شرکت طی دوره مذکور سهیم خواهد بود و در زیان آن دوره سهیم نخواهد بود. “سکوت تا پایان یک ماه اعلام رضایت است.” همانطور که از مقاله فوق برمی آید ، با مرگ یکی از شرکای مشارکت ، اصل انحلال شرکت است. زیرا بقای شرکت منوط به موافقت هر دو طرف یعنی سایر شرکا و معاون متوفی است. در نگاه اول ، این حکم ممکن است خشن به نظر برسد ، اما به دلیل تأثیرات مسئولانه شرکت در چنین شرکت هایی ، حتی در واگذاری اجباری ، شرکا باید حق انتخاب شراکت با غیر شرکا (وراث متوفی) را داشته باشند ، فقط به عنوان وارث متوفی باید حق چنین کاری را داشته باشد. تشخیص عضویت در شرکت ها یا عدم عضویت در شرکت ها اشخاص شناخته شده با شرکای خاص.

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۱ رای

    نوشته های مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    نوزده + 18 =

    دکمه بازگشت به بالا