فن بیان

آشنایی با نکاتی کلیدی درباره صحبت کردن در جمع

  • داشتن رابطه خوب با دیگران می تواند استرس و اضطراب شما را در زندگی بسیار کاهش دهد. در واقع ، داشتن حمایت اجتماعی بهتر باعث بهبود سلامت روانی شما می شود ، زیرا داشتن دوستان خوب می تواند به عنوان یک “کمک فنر” در برابر احساس اضطراب و کسالت عمل کند. اگر اضطراب اجتماعی دارید و بسیار دوست دارید دوست شوید ، اما از انجام این کار خیلی ترسیده اید یا در نحوه برقراری ارتباط با دیگران شک دارید ، به حمایت اجتماعی بیشتری نیاز خواهید داشت. احساسات مضطرب باعث فرار از موقعیت های اجتماعی می شود. در این مقاله می خواهیم بیشتر در مورد سخنرانی در جمع صحبت کنیم.

    متأسفانه ، یکی از پیامدهای اجتناب از موقعیت های اجتماعی این است که شما هرگز فرصتی نخواهید داشت:

    -در تعامل با دیگران اعتماد به نفس پیدا کنید

    -مهارت های ارتباطی خوب و م Gثر کسب کنید و شانس روابط موفق را افزایش دهید

    به عنوان مثال ، اگر از رفتن به مهمانی یا درخواست قرار ملاقات با شخصی می ترسید ، عدم اعتماد به نفس و تجربه شما مدیریت این شرایط را حتی برای شما دشوارتر می کند ؛ به عنوان مثال ، چه چیزی بپوشید ، چه چیزی بگویید و …

    معمولاً همه افراد مهارت های لازم را دارند اما اعتماد به نفس استفاده از این مهارت ها را ندارند. با این حال ، تمرین اعتماد به نفس شما را افزایش می دهد و مهارت های اجتماعی شما را بهبود می بخشد.

    چرا مهارت‌های اجتماعی مهم هستند؟

    برای آشنایی با مهارت های سخنرانی در جمع ، ابتدا باید بدانیم که چرا مهارت های اجتماعی مهم هستند. مهارت های اجتماعی کلید ایجاد دوستی و ایجاد یک شبکه پشتیبانی اجتماعی قوی است که به شما کمک می کند ضمن احترام به نیازهای دیگران ، نیازهای خود را برآورده کنید. همه افراد با مهارت های اجتماعی خوب متولد نمی شوند. این مهارت ها ، مانند هر مهارت دیگر ، باید از طریق تمرین مکرر و آزمون و خطا آموخته شوند.

    سه نوع ارتباط که باید آنها را تمرین کنید:

    • ارتباط غیر کلامی
    • مهارتهای گفتگو
    • اذعان

    ارتباط غیر کلامی

    ارتباط غیر کلامی

    بخش عمده ای از ارتباط ما با دیگران غیر کلامی است. آنچه با چشم یا زبان بدن به دیگران می گویید به همان اندازه قدرتمند است که با کلمات خود می گویید. وقتی مضطرب هستید ، ممکن است به گونه ای رفتار کنید که مانعی در برقراری ارتباط با دیگران ایجاد کند. به عنوان مثال ، شما ممکن است از تماس چشمی خودداری کنید یا خیلی سطحی صحبت کنید. به عبارت دیگر ، وقتی مضطرب هستید ، سعی می کنید با دیگران ارتباط برقرار نکنید. زیرا نمی خواهید دیگران درباره شما بد قضاوت کنند. زبان بدن و صدای شما پیامی قدرتمندانه درباره دیگران به دیگران می فرستد:

    -حالت عاطفی شما (به عنوان مثال بی صبری و ترس)

    -دیدگاه های شما در مورد شخص دیگر (به عنوان مثال سلطه یا تحقیر)

    -دانش شما از موضوع

    -صداقت و بی گناهی پیله (آیا چیزی برای پنهان کردن دارید یا نه؟)

    شناسایی ایرادهای‌تان

    بنابراین ، اگر از تماس چشمی خودداری می کنید ، از دیگران فاصله می گیرید و با آرامش و سطحی صحبت می کنید ، این پیام را می فرستید که “از من دور باش!” یا “با من صحبت نکن!” و مطمئناً پیامی نیست که قصد ارسال آن به دیگران را دارید. در اینجا چند نکته برای کمک به شما در شناسایی نقص و بهبود مهارت های غیرکلامی آورده شده است.

    قدم اول: شناسایی ایرادهای‌تان

    -برای شروع ، این س questionsالات را از خود بپرسید:

    -آیا وقتی با دیگران صحبت می کنم ارتباط چشمی با آنها مشکل است؟

    -آیا به دلیل اضطراب زیاد لبخند می زنم؟ کمتر لبخند می زنم؟

    -من چمباتمه می زنم؟

    -سرم را پایین می آورم؟

    -آیا با صدای خجالتی صحبت می کنم؟

    -آیا وقتی مضطرب هستم سریع صحبت می کنم؟

    -آیا دست و پاهایم را ضربدری می کنم؟

    برخی از رفتارهای غیرکلامی که باید مراقب آنها باشید:

    -موقعیت بدن برای مثال (به عنوان مثال ، سر خود را بالا ببرید و هوشیار و هوشیار باشید ، کمی به جلو خم شوید)

    -حرکات سر و دست (به عنوان مثال ، بازوها را از روی سینه عبور ندهید)

    -فاصله جسمی (به عنوان مثال ، هنگام صحبت با دیگران به دیگران نزدیکتر شوید)

    -تماس چشمی (به عنوان مثال ، هنگام گفتگو ارتباط چشمی خوبی برقرار کنید)

    -حالات صورت (به عنوان مثال ، لبخند عاشقانه)

    -بلندی صدا (صدای شما باید بلند و شنیدنی باشد)

    -صدای صدا (به عنوان مثال ، با لحنی مطمئن صحبت کنید)

    قدم دوم: تمرین و تجربه‌ی مهارت‌های غیر کلامی

    -سعی کنید فقط یکبار روی یک مهارت تمرکز کنید ، بنابراین قبل از رفتن به مهارت دیگر مطمئن شوید که مهارت را فرا گرفته اید.

    -ممکن است لازم باشد در مورد مهارتهای غیرکلامی خود از دوستان یا اعضای خانواده معتمد خود بازخورد بگیرید. این بازخورد می تواند بسیار مفید باشد ، زیرا بیشتر اوقات ما واقعاً نمی دانیم دیگران چه نظری دارند.

    -در صورت امکان از صحبت کردن خود فیلم بگیرید و ببینید زبان بدن شما چگونه است. هنگامی که مشکلی را شناسایی کردید ، سعی کنید با تمرین آنها را برطرف کنید.

    -همچنین می توانید مهارت های ارتباط غیر کلامی را در مقابل آینه تمرین کنید.

    مهارت‌های گفتگو

    -هر زمان ممکن باشد برای به حداکثر رساندن سود باید همه این ملفه ها را در دسترس داشته باشید. در تعاملات دنیای واقعی خود را تمرین دهید. بهتر است مکالمه های کوچکی را با مثلاً فروشندگان ، کارمندان بانک ها و صندوقداران فروشگاه شروع کنید. سعی کنید هنگام گفتگو با دیگران تماس چشمی بیشتری برقرار کنید. لبخند بیشتری بزنید و به واکنشهای دیگران توجه کنید. به عنوان مثال ، وقتی بیشتر با چشم کارمند بانک ارتباط چشمی برقرار می کنید و لبخند بیشتری می زنید ، آیا رفتار او دوستانه تر می شود یا بیشتر با شما صحبت می کند؟

    مهارت‌های گفتگو

    یکی از بزرگترین چالشهای فرد مبتلا به اضطراب اجتماعی شروع به صحبت در جمع و حفظ تداوم آن است. برخی از افراد مضطرب بیش از حد صحبت می کنند ، که این می تواند بر دیگران تأثیر منفی بگذارد.

    قدم اول: شناسایی ایرادهای‌تان

    در اینجا چند س areال وجود دارد که باید برای شناسایی مناطقی که باید در آنها تمرین کنید از خود بپرسید:

    -آیا شروع مکالمه برای من مشکل است؟

    -آیا به جایی می رسم که دیگر حرفی برای گفتن ندارم؟

    -آیا من سعی می کنم دیگران را وادار به گفتن بله و تکان دادن آنها کنند تا به جای خودم صحبت نکنم؟

    -من تمایلی ندارم که در مورد خودم صحبت کنم؟

    نکاتی برای شروع مکالمه:

    مکالمه را با یک موضوع کلی و نه شخصی شروع کنید ، به عنوان مثال: درباره هوا صحبت کنید (روز عالی ، مگر نه؟) ؛ ستایش (ژاکت مفید خواهد بود) ؛ از مشاهدات خود بگویید (دیدم که کتابی در مورد قایقرانی خوانده اید ، قایق دارید؟) ؛ یا خود را معرفی کنید (فکر نمی کنم ما قبلاً همدیگر را دیده باشیم ، من …).

    زیاد شوخی نکن ساده تر ، صمیمانه و باز بودن بهتر است.

    هنگامی که کمی صحبت می کنید ، به ویژه اگر او را به خوبی بشناسید ، رفتن به موضوعات شخصی تری مانند روابط ، مسائل خانوادگی ، احساسات شخصی ، اعتقادات معنوی و … می تواند مفید باشد.

    به یاد داشته باشید که مراقب رفتارهای غیرکلامی خود باشید. تماس چشمی برقرار کنید و صدای خود را به اندازه کافی بلند کنید تا دیگران بشنوند.

    نکاتی برای تداوم گفتگو

    -به یاد داشته باشید ، مکالمه مانند یک خیابان دو طرفه است. خیلی کم یا زیاد نگو در یک مکالمه دو طرفه سعی کنید تا جایی که ممکن است صحبت کنید.

    -برخی از اطلاعات شخصی خود را مانند فعالیتهای آخر هفته ، تیم فوتبال مورد علاقه یا سرگرمی های خود ارائه دهید. اطلاعات شخصی شما نباید “بسیار شخصی” باشد. شما می توانید با اظهار نظر در مورد فیلم ها و کتاب ها ، یا صحبت کردن در مورد آنچه که از انجام آن لذت می برید شروع کنید.

    -سعی کنید کمی آسیب پذیر باشید: حتی بهتر است اعتراف کنید که کمی نگران و مضطرب هستید. به عنوان مثال ، “من هرگز نمی دانم برای شروع رابطه چه بگویم” ، یا “همیشه در مهمانی ها چنان نگران می شوم که به سختی کسی را می شناسم.” با این حال ، مراقب باشید بعضی اوقات ، اگر خیلی زود خود را پیدا کنید ، می توانید دیگران را از خود دور کنید.

    -درباره حریف خود س Askال کنید ، اما اگر “شما” ابتدا مکالمه را شروع کردید ، مراقب باشید که س personalالات شخصی زیادی نپرسید. س questionsالات مربوط ممکن است در مورد فعالیتهای آخر هفته ، اولویت ها ، یا افکار او درباره آنچه شما گفتید باشد. به عنوان مثال: “نظر شما در مورد این رستوران جدید چیست؟”

    -سعی کنید به جای س moreالاتی که او را محدود می کند ، س questionsالات بیشتری بپرسید که طرف مقابل بتواند به آنها پاسخ دهد. س Aالی که پاسخ محدودی دارد س isالی است که می توان در چند کلمه به آن پاسخ داد ، مانند “بله” یا “نه” ؛ “ایا شغلت را دوست داری؟” اما سوالی که طرف مقابل می تواند به آن پاسخ دهد ، جزئیات بیشتری دارد؛ به عنوان مثال: “چگونه وارد این حرفه شدی؟” یا “آیا وقتی نگران هستم زیاد صحبت می کنم؟”

    نکاتی برای پایان دادن به یک گفتگو

    -به یاد داشته باشید که تمام مکالمات در یک زمان به پایان می رسند. با پایان یافتن مکالمه ، نگران نباشید و احساس طرد شدن نکنید. نداشتن حرف بیشتر به این معنی نیست که شکست خورده اید یا خسته شده اید.

    -راهی دلپذیر برای خاتمه گفتگو پیدا کنید. به عنوان مثال ، ممکن است بگویید که باید بروید و لیوان خود را دوباره پر کنید ، در یک مهمانی با کسی ملاقات کنید ، به کار خود برگردید یا قول دهید که دیر یا زود مکالمه را ادامه خواهید داد. به عنوان مثال: “امیدوارم دوباره فرصتی برای گفتگو با یکدیگر داشته باشیم” یا “بیایید به زودی برای ناهار قرار بگذاریم”.

    قدم دوم: مهارت‌های گفتگوی‌تان را تمرین و تجربه کنید

    این بار که فرصتی برای شروع یا خاتمه مکالمه دارید ، سعی کنید برخی از عادت های معمول خود را از بین ببرید. به عنوان مثال ، اگر نمی خواهید در مورد خودتان صحبت کنید ، سعی کنید کمی درباره افکار و احساسات خود صحبت کنید و ببینید چه اتفاقی می افتد. یا اگر معمولاً منتظر می مانید طرف مقابل مکالمه را به پایان برساند ، سعی کنید مکالمه را به روشی دلپذیر به پایان برسانید.

    در اینجا چند نکته برای کار در موقعیت های بیشتر آورده شده است:

    -با یک غریبه صحبت کنید: به عنوان مثال ، در یک ایستگاه اتوبوس ، در آسانسور یا در صف.

    -با همسایگان خود ، به عنوان مثال ، در مورد آب و هوا یا آنچه در منطقه شما اتفاق افتاده صحبت کنید.

    -با همکاران خود درگیر مکالمه و تعامل شوید: به عنوان مثال ، در هنگام استراحت یا ناهار با همکاران گپ بزنید.

    -دعوت یک دوست در یک قرار ملاقات: به عنوان مثال ، یکی از همکاران یا آشنایان خود را برای قهوه دعوت کنید ، یا یک جشن تولد برپا کنید و دوستان و خانواده خود را دعوت کنید. حتما با میهمانان ارتباط برقرار کنید.

    -ستایش: تصمیم بگیرید هر روز حداقل دو تعارف کنید. برای کسانی که معمولاً این کار را نمی کنند مطلوب است. اما یادتان باشد که همیشه صادق و صادق باشید. فقط زمانی خود را تحسین و تحسین کنید که واقعاً به گفته های خود ایمان داشته باشید.

    ابراز وجود یا جرات اظهار نظر

    جرات اظهار نظر

    توانایی بیان ، صادقانه نشان دادن و بازنمایی نیازها ، خواسته ها و احساسات شخص ، ضمن احترام به نیازها ، خواسته ها و احساسات طرف مقابل. وقتی با جسارت و ابراز وجود ارتباط برقرار می کنید ، رفتار شما نه شانه به شانه و نه قضاوت است و مسئولیت رفتار خود را به عهده می گیرید.

    اگر اضطراب اجتماعی دارید ، ممکن است بیان آزادانه افکار و احساسات برای شما دشوار باشد. تسلط بر مهارت های اعتماد به نفس ممکن است دشوار باشد ، به ویژه اینکه “ابراز وجود” می تواند به این معنی باشد که شما رفتاری را که قبلاً عادت کرده اید رفتار نخواهید کرد و معمولاً نتیجه می گیرید. به عنوان مثال ، شما ممکن است از اختلاف نظر و اختلاف ترس داشته باشید ، همیشه از تیم اطاعت می کنید و از بیان نظر خود اجتناب می کنید. در نتیجه ، احتمالاً سبک ارتباطی شما منفعل یا فعال است. یا ممکن است بخواهید دیگران را کنترل کنید و روی تمرین آنها تسلط پیدا کنید ، در این صورت سبک ارتباطی شما فعال یا ابتکاری خواهد بود. با این وجود داشتن روشی جسورانه در برقراری ارتباط فواید بسیاری دارد. به عنوان مثال ، می تواند به شما در برقراری ارتباط بازتر با دیگران و کاهش اضطراب و ناامیدی کمک کند. همچنین توانایی کنترل زندگی شما را افزایش می دهد و احساس درماندگی را کاهش می دهد. در عین حال ، یک روش جسورانه ارتباط به دیگران این حق را می دهد که آزادانه خود واقعی خود را بیان کنند.

    قدم اول: شناسایی ایرادهای‌تان

    برای شناسایی نقاط ضعف خود با پرسیدن سوالات زیر از خود شروع کنید:

    -آیا رسیدن به خواسته ام برای من مشکل است؟

    -آیا اظهار نظر برای من مشکل است؟

    -نمی توانم نه بگویم؟

    نکاتی برای ارتباط جسورانه

    بسیاری از مردم به سختی می توانند مطالبات خود را مطرح کنند و احساس می کنند حق ندارند که از آنها سوال کنند یا از عواقب پرسیدن می ترسند. به عنوان مثال ، ممکن است فکر کنید ، “اگر نه ، پس چه؟” یا “او ممکن است فکر کند من یک فرد بی ادب هستم که این را می خواهد.”

    خوب است که ابتدا با گفتن چیزی شروع کنیم که نشان دهد ما وقتی می خواهیم از شخصی س askال کنیم وضعیت شخص مقابل را درک می کنیم. به عنوان مثال: “من جمعه آینده اجرایی دارم و گیج و نگران هستم که نتوانم به موقع خود را آماده کنم.” مهم است که در مورد احساسات خود صحبت کنید و دیگران را سرزنش نکنید. به عنوان مثال ، بهتر است بگوییم: “من خیلی ناراحت هستم که شما برای جلسه ما دیر آمدید” تا اینکه بگویید: “شما همیشه دیر هستید!” “شما اصلاً به من اهمیت نمی دهید!”

    سپس توضیح دهید که چگونه دوست دارید این اتفاق بیفتد و چه اتفاقی بیفتد. تا حد ممکن کوتاه و مثبت صحبت کنید. به عنوان مثال: “من واقعاً می خواهم بدانم که چگونه مسئولیت های کاری خود را به بهترین وجه تقسیم کنیم.”

    سرانجام به او بگویید که اگر درخواست شما را بپذیرد چه اتفاقی می افتد و چه احساسی خواهد داشت. بعضی اوقات ممکن است ایده خوبی باشد که در همان زمان کاری را که قصد دارید انجام دهید اعلام کنید تا بتوانید محبت طرف مقابل را جبران کنید. به عنوان مثال: “من قول می دهم به شما کمک کنم اسلایدها را برای سخنرانی هفته آینده آماده کنید.”

    بسیاری از افراد بیان عقاید خود را به راحتی دشوار می دانند. شما ممکن است منتظر باشید که دیگران ابتدا نظر بدهند ، و فقط زمانی نظر خود را اعلام کنید که با نظر آنها مطابقت داشته باشد. شجاعت برای ابراز وجود به معنای توانایی ابراز عقیده است حتی در مواقعی که دیگران مخالف هستند یا شما مخالف.

    شجاعت همچنین به معنای توانایی کاوش اطلاعات جدید و حتی تغییر عقیده است. البته این به معنای تغییر عقیده شما به دلیل تفاوت در تفکر دیگران نیست.

    نکاتی برای «نه» گفتن

    دیگران نه بگویید

    اگر معمولاً فردی منفعل هستید ، نه گفتن برای شما دشوار است. اما اگر نمی توانید به دیگران نه بگویید ، پس هیچ مسئولیتی در قبال زندگی خود ندارید.

    هنگام نه گفتن ، به یاد داشته باشید که از زبان بدن پررنگ استفاده کنید (برای مثال ، صاف بایستید ، به چشمان خود نگاه کنید ، با صدای بلند صحبت کنید تا شخص مقابل به راحتی بشنود).

    قبل از صحبت ، موقعیت خود را مشخص کنید. به عنوان مثال ، بتوانید به یک درخواست پاسخ منفی دهید. به عنوان مثال: “من می خواهم به شما کمک کنم ، اما این هفته کاری برای انجام دادن دارم.”

    حتما منتظر بمانید تا طرف مقابل س askالی بپرسد. جواب مثبت ندهید تا وقتی که او این حرف را بزند.

    مراقب باشید اگر نیازی به عذرخواهی نکرده یا عذرخواهی نکنید.

    اگر نه گفتن به طور مستقیم برای شما دشوار است ، می توانید به عنوان اولین قدم بگویید “من باید درباره آن فکر کنم”. این به شما کمک می کند چرخه همیشه بله گفتن را بشکنید و به شما این فرصت را می دهد تا درباره آنچه واقعاً می خواهید فکر کنید.

    قدم دوم: مهارت‌های جدید ارتباط جسورانه را تمرین کنید

    ابتدا به چند خاطره از گذشته فکر کنید که از ابراز یا ابراز تمایل خودداری کرده اید یا نه نگفتید. از چه رویکرد دیگری می توانید استفاده کنید؟ در چنین شرایطی راه برقراری ارتباط جسورانه چه می تواند باشد؟

    کلمات جسورانه خود را با صدای بلند بگویید تا به آنها عادت کنید ، مثلاً “فکر می کنم این فیلم طولانی و کسل کننده بود” ، “ببخشید ، آخر هفته نمی توانم کمکتان کنم” یا “من می خواهم تا ساعت 9 بخواهم.” … “” ظروف باید شسته شوند. “

    سپس ، موقعیتی را تصور کنید که هفته آینده برای شما اتفاق خواهد افتاد ، و شما می توانید از مهارت های بیان خود در این شرایط استفاده کنید. با موقعیت های ساده تری شروع کنید ، مثلاً نظر خود را به کسانی که بهتر می شناسید یا به آنها نه بگویید شروع کنید و سپس در شرایط دشوارتر نیز همین کار را انجام دهید.

    چگونه آن را امتحان کنید؟ آیا واکنش متقابل را متوجه شده اید؟ آیا دفعه بعد رفتار متفاوتی خواهید داشت؟ به یاد داشته باشید که ابراز وجود ، مانند هر مهارت دیگر ، به زمان و تمرین نیاز دارد. اگر احساس اضطراب می کنید یا موفقیت زیادی ندارید ، به خود سخت نگیرید. هر وقت می توانید خود را تشویق کنید!

    موانع رفتارهای جسورانه و باورهای غلط درمورد آن

    باور اول: جرات ابراز وجود یعنی همیشه حرف خود را به کُرسی نشاندن

    این درست نیست. جرات ابراز وجود به معنای ابراز عقیده و نگرش و برقراری ارتباط صادقانه با دیگران است. غالباً وقتی در ابراز عقیده خود جسارت دارید ، قرار نیست جای خود را به صندلی بدهید. در عوض ، شما از احساسات خود به دیگران می گویید ، و هنگامی که می خواهید به توافق برسید ، هم به خود و هم به دیگران احترام می گذارید.

    باور دوم: جرات ابراز وجود داشتن یعنی خودخواه بودن

    این اشتباه است. ابراز عقیده و آرزوها دلیل بر این نیست که بخواهید دیگران را مجبور به همراهی و تأیید خود کنید. اگر عقیده خود را جسورانه بیان کنید (نه پرخاشگرانه) ، فضای خوبی را برای دیگران ایجاد خواهید کرد. همچنین می توانید از شخص دیگری اظهار نظر کنید ، به عنوان مثال: “من می خواهم سوزان رستوران مورد نظر خود را در این هفته انتخاب کند.

    باور سوم: منفعل بودن شیوه‌ای برای دوست داشته شدن است

    این درست نیست. منفعل بودن به معنای موافقت همیشه با دیگران است ، همیشه به آنها اجازه می دهد در زندگی حرفه ای خود حرفی برای گفتن داشته باشند ، همانطور که دوست دارند رفتار کنند و خواسته ها و نیازهای خود را بیان نکنند. رفتار منفعلانه تضمین نمی کند دیگران شما را دوست داشته یا تحسین کنند. در واقع ، ممکن است شما یک فرد بی حس باشید که نمی تواند به خوبی شناخته شده و صمیمی باشد.

    باور چهارم: مخالف بودن، بی‌ادبی و گستاخی است

    این اشتباه است. با این حال ، شرایطی وجود دارد که ما نظر درست یا صادقانه خود را بیان نمی کنیم. (به عنوان مثال ، بیشتر افراد وقتی دوستشان را با لباس عروس می بینند ، می گویند که چقدر زیبا هستند یا ما معمولاً فقط در روز اول کار چیزهای مثبت می گوییم). اما همچنین مواردی پیش می آید که دیگران می خواهند بدانند که شما واقعاً چه فکر می کنید. تصور کنید اگر همه اطرافیان با شما موافق باشند چه احساسی خواهید داشت.

    باور پنجم: من باید هر کاری را که از من خواسته شده حتما انجام دهم

    نادرست است قسمت اصلی جرات اظهارنظر و اظهار نظر ، تعیین و حفظ مرزهای شخصی است. این برای اکثر مردم دشوار است. ممکن است فکر کنیم که چنین رفتاری در برابر دوستانمان باعث می شود که ما را خودخواه بدانند و اگر به درخواست آنها پاسخ مثبت ندهیم ، فکر می کنند که ما به آنها اهمیت نمی دهیم. در محل کار ممکن است نگران باشیم که اگر درخواست آنها را رد کنیم ، فکر کنند ما تنبل یا بی کفایت هستیم. اما تا زمانی که به دیگران نگویید ، آنها نمی دانند که چقدر مشغول هستید ، چقدر از چیزی متنفر هستید ، یا چقدر اکنون باید انجام دهید. اگر مردم بدانند که شما کاری برای آنها انجام داده اید که واقعاً فرصتی برای انجام آنها ندارید (به عنوان مثال ، نوشتن گزارشی که شما را مجبور به گذراندن کل تعطیلات آخر هفته کرده است) یا چیزی که واقعاً از آن متنفر هستید ، احساس بدی خواهند داشت. کمک به مبلمان). آنها ناخوشایند خواهند داشت.

    امیدواریم نکات زیر به شما کمک کند تا در جمع صحبت کنید.

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۱ رای

    نوشته های مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    چهارده + هفده =

    دکمه بازگشت به بالا